بهبود صنعت کارگزاری در گرو چیست؟

بهبود صنعت کارگزاری در گرو چیست؟

مشروح مصاحبه دکتر کشوری مدیرعامل کارگزاری بانک رفاه کارگران با نشریه اطلاعات بورس:

«اصلاحات اساسی در ساختار بازار سرمایه از جمله ضروریاتی است که مدت‌هاست مورد توجه مسئولان و فعالان بازار سرمایه قرار گرفته است. اصلاحات ساختاری در بازار سرمایه شامل دو بخش است؛ برخی از اصلاحات باید در درون بازار سرمایه صورت پذیرد که مربوط به فعالان بازار و کلیه اشخاصی است که به نوعی ذی نفع بازار هستند؛ و از سوی دیگر یک سری از اصلاحات هم باید توسط عوامل بیرونی که بر بازار تأثیرگذار هستند، صورت پذیرد.» این بخشی از سخنان عباس کشوری، مدیرعامل شرکت کارگزاری بانک رفاه کارگران است که علاوه بر ارزیابی اصلاحات اساسی در ساختار بازار سرمایه، درمورد شاخص های رتبه بندی کارگزاری ها، ضرورت شکسته شدن انحصار مجوز کارگزاری‌ها، راه اندازی شرکت‌های oms توسط کارگزاران و عرضه سهام آنها در بورس با وی به گفت وگو پرداختیم.

1.برای اصلاحات اساسی در ساختار بازار سرمایه چه نظری دارید باید چه شاخص‌هایی مد نظر قرار گیرد؟

اصلاحات ساختاری در بازار سرمایه شامل دو بخش است، برخی از اصلاحات بایستی در درون بازار سرمایه صورت پذیرد، بدین معنا که فعالان بازار و کلیه اشخاصی که به نوعی ذی‌نفع بازار هستند در آن نقش‌آفرینی کنند، و اولین گام جهت اصلاح درونی بازار سرمایه تجدید نظر و به روزرسانی قوانین و مقررات بازار سرمایه و در برخی موارد نیز حتی مقررات زدایی است، بطوریکه قوانین و مقررات تسهیل سرمایه گذاری در بازار سرمایه را به دنبال داشته باشد و درگام بعدی توسعه زیرساختهای فناوری اطلاعات است که این موضوع نیز قطعا تسهیل در سرمایه گذاری را در پی خواهد داشت. از سوی دیگر یک‌سری از اصلاحات هم می بایست توسط عوامل بیرونی که بر بازار تأثیرگذار هستند، صورت پذیرد. بیشترین نقش عوامل بیرونی شامل وضع قوانین و مقرراتی است که آثار آن به بازار سرمایه تحمیل می‌شود، مانند قیمت‌گذاری دستوری که بازار و شرکت‌هایی که سهامداران آنها  عامه مردم هستند را متأثر میسازد، بر این اساس میباسیت نحوه قیمت گذاری کامودیتی ها و کالاها بطور جدی تعیین تکلیف و اجازه داده شود که بازار روند خود را طی کند.

2.به ‌نظر شما برای ایجاد اصلاحات ساختاری باید نهادهای حاکم نقش کمتری در بازار سرمایه داشته باشند.

دقیقا درست است، باید به بازار اجازه داد که خود مسیر و روندش را پیدا کند، لذا از لحاظ اصلاحات درونی به ‌نظر می‌رسد یکی از ضعف‌های اساسی که در سال های اخیر بسیار مشهود می باشد، آموزش همگانی اصول و مفاهیم بازار سرمایه است، به ویژه در سال 1399 که تعداد گسترده‌ای از عامه جامعه به سوی بازار سرمایه اقبال پیدا کردند در حالی که دانش و تجربه لازم در این زمینه را نداشتند، یعنی باید فرهنگی حاکم شود که تمامی افراد با مفاهیم اساسی بازار سرمایه  و بازارهای مالی و همچنین ریسک‌های مترتب بر آن آشنا شوند. بنابراین ضرورت دارد اشخاصی که تسلط و تجربه بیشتری دارند و آموزش بهتری دیده‌اند بطور مستقیم وارد بازار سرمایه شوند و مابقی افراد هم  که بنا به دلایلی از دانش و تجربه لازم در زمینه بازار سرمایه برخوردار نیستند، مبادرت به سرمایه‌گذاری غیرمستقیم از طریق صندوقهای سرمایه گذاری و سبدگردانی داشته باشند و از این طریق  از مزایای بازار سرمایه منتفع شوند.

3.چه موارد دیگری می‌تواند اصلاح ساختار بازار سرمایه را به دنبال داشته باشد؟

نقش‌آفرینی رئیس سازمان بورس در هیأت دولت یکی دیگر از مواردی است که می تواند نقش اساسی در اصلاح ساختار بازار سرمایه داشته باشد، یعنی باید رئیس سازمان به عنوان حافظ منافع سهامداران در تصمیمات هیأت دولت و همچنین تصمیمات کلان اقتصادی مشارکت داشته باشد و نقطه نظراتی که منافع بازار سرمایه را به دنبال دارد را پیگیری نماید، همچنین همانگونه که اشاره شد؛ وضع قوانین و مقررات موجود در بازار سرمایه نیاز به اصلاح دارد؛ در حال حاضر اصلاح قانون بازار که مربوط به سال 1384 است در دستور کار قرار گرفته اما باید به‌ صورت جدی تر و جامع‌تر مورد بررسی قرار گیرد به‌طوری که بتواند مشکلات موجود در بازار سرمایه را رفع کند.

4.باتوجه به افزایش تورم در شرایط پیش‌رو پیش‌بینی می‌شود بازار سرمایه می‌تواند تأثیر ضد تورمی داشته باشد؟

فلسفه وجودی بازار سرمایه هدایت وجوه سرگردان موجود در جامعه به سمت تولید خدمات و کالاهاست و اگر بازار سرمایه و بازار بدهی بتوانند نقش اصلی خود که تأمین مالی شرکت‌ها است را ایفا نمایند قطعا آثار ضدتورمی به دنبال خواهد داشت. در این صورت اشخاص به جای اینکه  پس‌اندازهایشان را به سوی جریان‌های غیرمولد و سفته بازی  هدایت کنند به سمت بازار سرمایه سوق می‌دهند که دراینصورت می‌توان گفت در میان مدت آثار ضد تورمی خواهد داشت. البته این موضوع مستلزم وجود اصلاحات ساختاری و بستر مناسب است که بازار سرمایه بتواند نقش خود را در این حوزه به خوبی ایفا نماید و وجوه سرگردان و پس‌اندازهای افراد را به سمت تولید روانه کند. در این صورت علاوه بر رونق تولید، نسبت پس انداز به GDP نیز در حالت مناسبی قرار خواهد گرفت. اگر چنین بستری فراهم شود، قطعا بازار سرمایه می‌تواند نقش ضد تورمی داشته باشد، البته سایر شرایط دیگری که ایجاد تورم می‌کنند نیز باید مهار شوند.

5.چه شاخص‌هایی باید برای رتبه‌بندی کارگزاری‌ها لحاظ شود؟

در حال حاضر رتبه‌بندی کارگزاری‌ها براساس حجم معاملات در بخش‌های مختلف از جمله معاملات اوراق بهادار در بخش بورس تهران، فرابورس، بورس انرژی و بورس کالا، صورت میپذیرد. البته سایر فعالیت‌های شرکت‌ها از جمله میزان سرمایه شرکت، میزان اعتباردهی، تعداد نیروها، تعداد شعب و تعداد مشتری‌ها هم می‌تواند از جمله شاخص‌های رتبه‌بندی در آینده باشد اما به‌نظر می‌رسد شاخص‌هایی که ارزش معاملات را در بازار نشان می‌دهد بعنوان شاخص اصلی رتبه بندی شرکتهای کارگزاری باید ملحوظ نظر قرار گیرد.

6.یکی از اثرات این موضوع ایجاد رقابت سالم بین کارگزاری‌ها است، دیگر چه نقشی می‌تواند داشته باشد؟

براساس شاخص‌های فعلی رتبه بندی شرکتهای کارگزاری، می‌توان اذعان نمود که اکثر شرکت‌ها به سمت افزایش سهم بازار حرکت میکنند که زمینه‌ و مشوق‌هایی را برای اشخاصی که قصد سرمایه‌گذاری در بازار دارند را فراهم میکند، همانطور که اشاره کردید، دستاورد رتبه‌بندی شرکتها، ایجاد رقابتی سالم بین کارگزاری‌ها است و اگر شاخص‌های مهم دیگری که می‌تواند نقش پیش برنده در صنعت و بازارسرمایه داشته باشد، اضافه گردد قطعا موجبات رونق بازار سرمایه را به دنبال خواهد داشت. مانند حجم و تعداد تأمین مالی‌های صورت گرفته از سوی کارگزاری‌های دارای مجوز، یا نقشی که شرکتهای کارگزاری در بورس کالا در رابطه با تولیدات شرکت‌های بورسی می‌توانند داشته باشند. البته این موارد باید با بررسی دقیق کارشناسی صورت پذیرد که تبعات سو دیگری به دنبال نداشته باشد.

7.چندی پیش با موافقت سازمان انحصار در ارائه مجوز کارگزاری‌های شکسته شد، ضرورت انجام و آثار این موضوع را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

هنگامی که مسئله افزایش تعداد مجوز برای کارگزاری‌ها مطرح می‌شود باید بررسی شود که دلیل اینکه در سال‌های گذشته آن را محدود کرده‌اند چه بوده است و در حال حاضر منشأ اینکه چنین موضوعی را آزاد کرد‌ه‌اند چیست، با روشن شدن این دلایل می‌توان در این باره اظهار نظر درست و مناسبی نمود. اما به‌طور کلی ضرورت افزایش تعداد کارگزاری‌ها و تعداد بهینه شرکتهای کارگزاری را باید نهاد ناظر، با لحاظ ابعاد کارشناسی موضوع مشخص نماید. اینکه افزایش تعداد کارگزاری‌ها می‌تواند رقابت بیشتری بین آنها به وجود آورد که در نهایت این رقابت منجر به این شود که خدماتی که کارگزاران به فعالان و مشتریان می‌دهند را بهتر کند، می‌تواند دستاورد خوبی باشد، لیکن باتوجه به انحصاری بودن شرکت‌های oms  و خدمات نسبتا ضعیفی که از سوی این شرکتها ارایه میشود، افرایش تعداد کارگزاری ها با خدمات یک شکل، کمک شایانی به بازار نمیکند. بنابراین در درجه نخست باید تعداد شرکتهای oms    افزایش پیدا کند و یک رقابت مناسب در این زمینه ایجاد شود. در حال حاضر شرکتهای oms دارای بسترهای نیستند که بتوانند solution به مشتریان و فعالان بازار سرمایه ارائه کنند، صرفا بستری هستند که می‌توان در آن معاملات انجام داد و کارایی دیگری ندارد، در حالیکه بستری که شما در آن معامله انجام میدهید باید این قابلیت را داشته باشد که بتواند به شما تحلیل ارائه دهد، بتواند به شما آموزش دهد و بطور کلی بتواند نیاز کاربران یا فعالین بازار را به طور مناسب و شایسته ای برآورده کند، بنابراین ضعف اساسی اینجاست و باید برای آن بازنگری دقیق‌تری شود و اولویت بعدی افزایش تعداد کارگزاریها باشد.

8.چه تعداد کارگزاری نیاز بازار سرمایه ایران را تأمین می‌کند؟

چنین موضوعی براساس تعداد و حجم معاملات مشخص می‌شود، اگر تعداد و ارزش معاملات فعلی تداوم داشته باشد، ضرورتی برای توسعه کارگزاری‌ها وجود ندارد چون در حال حاضر ممکن است بعضی از کارگزاری‌ها زیان‌ده باشند، درنتیجه مشکل اساسی تعداد کارگزاری‌ها نیست بلکه بستری است که باید برای فناوری اطلاعات فراهم شود و در شرایط فعلی توسعه omsها بیشتر از تعداد شرکت‌های کارگزاری ضرورت دارد یعنی اگر به‌صورت نامتعادل تعداد شرکت‌های کارگزاری افزایش پیدا کند اما بستر فناوری اطلاعات فراهم نباشد، اتفاق خوبی را به همراه نخواهد داشت.

9.درنتیجه اگر افزایش تعداد کارگزاری‌ها همراه با رشد و توسعه حوزه‌های نرم‌افزاری و فناوری اطلاعات باشد، اتفاق مثبتی است.

دقیقا، می‌تواند دسترسی عامه جامعه به بازار سرمایه را تسهیل کند به همین دلیل اتفاق خوبی است البته باید به گونه‌ای باشد که صنعت کارگزاری را تحت تأثیر قرار ندهد چون نقش اساسی کارگزاری‌ها واسطه بین افرادی است که می‌خواهند در بازار ثانویه سهام خود را خرید و فروش کنند و در اساسنامه آنها موضوعات دیگری پیش‌بینی نشده است، البته که به‌طور کلی برای افزایش تعداد کارگزاری‌ها باید به ظرفیت و زیرساختهای این صنعت هم توجه کرد.

10.راه‌اندازی و افزایش خدمات شرکت‌های oms یکی از چالش‌های اساسی صنعت کارگزاری است، فکر می‌کنید ایجاد شرکت oms اختصاصی توسط کارگزاران چقدر ضرورت دارد؟

قطعا اگر هرکدام از شرکت‌های کارگزاری به تنهایی دارای یک oms باشند می‌توانند خدمات بهتری به بازار سرمایه فعالان آن ارائه دهند. بنابراین شعار "هر کارگزاری یک  oms و هر Device یک کارگزاری" یکی از ضروریات اساسی امروز بازار است، این موضوع باعث میشود که سطح خدمات دهی و رقابت در شرکتهای کارگزاری بسیار گسترده شود و به تبع آن تنوع زیادی را برای انتخاب مشتریان بوجود ‌آورد و این تسهیل بطور قطع یاریگر توسعه بازار سرمایه خواهد شد.

 

11.از آنجا که سرمایه واقعی بازار سرمایه در روزهای اوج، حضور مردم بود و بنا به دلایل مختلف این اعتماد از بین رفت، به‌نظر شما برنامه‌ریزی برای بازگشت مردم به بورس تدبیر درستی است، و برای برقراری ثبات نسبی در بازار چه راهکارهایی را پیشنهاد می‌کنید؟

بازگشت اعتماد دشوار است اما غیرممکن نیست، راه چاره این است که باید برخی ابهامات موجود از بین برود به‌طور مثال باید اصلاحات ساختاری در بازار سرمایه به‌وجود آید چون این مسئله پیش‌نیازی برای بازگشت اعتماد است، ضرورت دارد آموزش همگانی بازار سرمایه از طریق شرکت‌های فعال در بازار، همانند کارگزاری‌ها  صورت گیرد. یعنی ترویج همگانی دانش بازار سرمایه اتفاق افتد و همچنین ابهامات و مشکلات بخش‌های اقتصادی مانند قیمت‌گذاری دستوری رفع شود، اگر این موارد صورت پذیرد و استقلال سازمان بورس حفظ شود، قطعا آثار خوبی به دنبال خواهد داشت. نقشی که سازمان بورس اوراق بهادار می‌تواند در جهت‌دهی و حمایت از حقوق عموم سرمایه‌گذاران ایفا کند می‌تواند بیسار مهم باشد. بعد از انجام این پیش‌نیازها، باید برخی ابهامات رفع شود مانند اینکه نرخ ارز تثبیت شود، تکلیف نرخ بهره بین بانکی روشن شود و سایر مواردی که در این زمینه ضروریست . البته سوق دادن اشخاص به سمت سرمایه‌گذاری‌های غیرمستقیم، به این دلیل که رفتارهای توده‌ای و هیجانی را پوشش ‌دهد، می‌تواند ثبات نسبی را بر بازار حاکم کند و اگر گشایش‌های اقتصادی اتفاق بیفتد و تولید ملی رونق پیدا کند دستاورد آن برای سهامداران این شرکت‌ها است. درصورتی که این اتفاقات رخ دهد و ابهامات موجود در چشم‌انداز اقتصادی کمرنگ شود، می‌توان اذعان نمود که اعتماد عامه مردم بر می‌گردد که دراینصورت بازاری متعادل، بطوریکه نسبت به سایر بازارها بازدهی مناسبتری داشته باشد، را شاهد خواهیم بود.

12.درخصوص عرضه سهام شرکت‌های کارگزاری در بازار سهام چه نظری دارید، باتوجه به اینکه به تازگی کارگزاری رابین هود در بازارهای خارجی سهامش عرضه شد، همچنین برای عرضه سهام خود در بازار چه برنامه‌ای دارید؟

عرضه سهام کارگزاری‌ها از اولویت‌های بازار نیست، اولویت‌های بازار سرمایه مسائل دیگری است که باید در دستور کار قرار گیرد، تنها دستاورد عرضه سهام شرکت‌های کارگزاریها در حال حاضر افزایش شفافیت این شرکت‌ها است. به‌نظر می‌رسد شرکت‌های کارگزاری نسبت به سطح خدماتی که باید ارائه کنند عقب هستند البته این موضوع به فراهم نبودن زیرساخت‌های فناوری اطلاعات ارتباط پیدا می‌کند یعنی می‌توان گفت تحولی اساسی باید در شرکت‌های کارگزاری جهت تسهیل ارائه خدمات به جامعه صورت گیرد. بنابراین باید در این صنعت پیشرفت چشمگیری اتفاق بیفتد و فضا رقابتی‌تر شود، وقتی کارگزاران توانستند در فضای رقابتی فعالیت خود را توسعه دهند، ارزش‌گذاری آنها بر اساس برند آنها و دارایی های غیر مشهود آنها مفهوم پیدا می‌کند.

13.اعطای نمایندگی کارگزاری چه نقش مثبت و منفی در آینده این صنعت دارد؟

در حال حاضر چاره‌ای به جز حرکت به سمت کارگزاری الکترونیکی و دیجیتال وجود ندارد چون شرایط به گونه‌ای است که اشخاص باید خدمات را به‌صورت غیر حضوری دریافت کنند و وقتی بسترهای فناوری اطلاعات فراهم باشد دیگر نیازی به مراجعه حضوری نیست که اگر چنین مسئله‌ای عملی شود بهبود صنعت کارگزاری را به دنبال خواهد داشت.

نظر خود را ارسال کنید